آخرین نامه معشوق

رمان عاشقانه ی آخرین نامه معشوق هشتمین اثر از نویسنده معروف انگلیسی است. آخرین نامه معشوق داستان زندگی زنی به نام "جنیفر استرلینگ" است که به اصرار خانواده و موقعیت اجتماعی و مالی خوب خواستگارش با او ازدواج میکند؛ در صورتی که هیچ عشقی به او ندارد. مویز پس از انتشار این کتاب توانست که برای دومین بار جایزه رمان عاشقانه بریتانیا را در سال 2011 کسب نماید. وی تنها نویسنده‌ای است که برای دو کتاب میوه خارجی در سال 2004 و آخرین نامه‌ی معشوق موفق به کسب این جایزه گردیده است.

نویسنده داستان زندگی دو زن را به صورت موازی روایت میکند. جوجو مویز در هریک از کتاب‌های خود از یک شیء برای ارتباط دو زمان مختلف و درهم تنیدن زندگی‌ها و حوادث رخداده برای شخصیت‌های داستان بهره می‌گیرد. در کتاب آخرین نامه معشوق، همان‌طور که از اسم آن پیداست این بار از نامه‌های عاشقانه برای ساختن تونل زمان برای یک سفر 40 ساله بهره گرفته و این کار را بسیار هنرمندانه انجام داده‌است. در این کتاب نیز نویسنده با شخصیت پردازی دو زن و پیشروی داستان ها، مخاطب را به مرور با سبک نوشتاری مجذوب کننده اش آشنا میکند.

خلاصه کتاب

داستان رمان در سال 1960 رخ میدهد؛ زمانی که جنیفر در بیمارستان از خواب بیدار میشود و هیچ چیز به یاد نمی آورد. او حتی شوهرش و هویت خودش را نیز از یاد برده. این اتفاق در اثر تصادف برایش رخ داده است. جنیفر در زندگی خود احساس بیگانگی و سردرگمی میکرد تا اینکه نامه ای با امضای B از فرستنده ای ناشناس دریافت میکند. کسی در نامه از او خواسته بود که همسرش را ترک کند. جنیفر متوجه میشود که ظاهرا معشوقی داشته و او این نامه ها را برایش نوشته است. او مدام با خود تکرار میکند که میتوانم مردی که این نامه ها را برایم نوشته پیدا کنم یا نه؟

 الی نیز زنی رومه نگار است که چند سال بعد شبیه به همین اتفاق برایش رخ میدهد. جنیفر و الی در دو زمان مختلف نامه‌های عاشقانه‌ای را پیدا می‌کنند و این داستان حس نوستالژیک نامه‌نگاری در زمان‌های گذشته (گذشته نه چندان دور) را برای علاقه مندان بازسازی کرده و تأثیر نامه در زندگی این افراد را روایت می‌کند. الی نیز به شدت درگیر این ماجرا میشود. جست و جوی الی، مسیر تاریخ را عوض خواهد کرد و به او کمک می کند تا واقعیت رابطه ی عاشقانه ی زندگی خود را دریابد؛ علاوه بر این با خود میگوید اگر این نامه ها را تبدیل به داستان کنم آیا ممکن است موقعیت خودم را در این دفتر تثبیت کنم یا خیر ؟

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

عزیزترین و یگانه عشقم.

هرچه گفتم از قصد بود. به این نتیجه رسیدم که یکى از ما دو نفر باید تصمیمى جسورانه بگیرد.

من به اندازه‌ى تو قوى نیستم. وقتى براى اولین بار تو را دیدم، فکر کردم موجودى ظریف و شکننده هستى. آنقدر ضعیف که باید از تو مراقبت کنم. اما حالا مى‌فهمم که اشتباه مى‌کردم. بسیار قوى هستى، آنقدر قوى که مى‌توانى مشکلات عشقى این چنین را تحمل کنى، با اینکه مى‌دانى همیشه از آن منع شده‌ایم.

از تو مى‌خواهم مرا با ضعف‌هایم قضاوت نکنى. تنها راهى که مى‌توانم این عشق را تحمل کنم این است که .

نامه ,داستان ,آخرین ,کتاب ,جنیفر ,زندگی ,آخرین نامه ,نامه معشوق ,زمان مختلف ,داستان زندگی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تخفیف یکم بیشتر بمون ارید انفاسک سایت اختصاصی جمشید مهنانی عنوان مهندسی دانلود فایل