کار از کار گذشت

کتاب کار از کار گذشت نوشته ی پل سارتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی است. ژان پل سارتر (21 ژوئن 1905 - 15 آوریل 1980) فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و منتقد فرانسوی است که آثار بی نظیری از خود به جای گذاشت؛ از آثار وی میتوان به اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر ، تهوع ، دستهای آلوده ، دیوار ، خدا و شیطان ، جنگ شکر در کوبا ، روسپی بزرگوار و. اشاره کرد.

کتاب کار از کار گذشت درباره زندگی زن و مردی است که یکدیگر را نمیشناسند و به دلایل مختلفی میمیرند؛ آنها در جهان دیگر یکدیگر را ملاقات میکنند و به هم علاقه مند میشوند.

خلاصه کتاب

داستان درباره زندگی خانم «اِو» و آقای «پی یر»، زن و مردی است که یکدیگر را ملاقات نکرده اند. در ابتدای کتاب اِو به شدت بیمار است و نمیداند همسرش، آندره او را مسموم کرده است تا بعد از مرگش با خواهرش ازدواج کند. آندره میخواهد با این کار مالک تمام ثروت خانواده همسرش شود. از طرف دیگر مخاطب با آقای پی یر آشنا میشود؛ مردی انقلابی که رئیس یک انجمن توطئه گرانه علیه پادشاه است. او به مدت سه سال بر روی یک عملیات توطئه گرانه کار کرده است و درست روز قبل از عملیات، توسط فردی به نام "لوسین"، یکی از اعضای 18 ساله همین انجمن کشته می شود.

پس از مرگ اِو و پی یر یکدیگر را ملاقات میکنند و به هم علاقه مند میشوند. حسرتی در دل آنان بیدار میشوند که ای کاش در زمان حیات یکدیگر را میدیدند تا میتوانستند زندگی بهتری داشته باشند. آنها درمی یابند که در زندگی آن ها اشتباهی صورت گرفته و این دو باید در زمان زنده بودن، عاشق و معشوق یکدیگر می بوده اند. پس از مدتی به آنها اجازه داده میشود تا به دنیا بازگردند و ثابت کنند که آنها نیمه یکدیگرند. طبق قانون اگر آنها بتوانند در زمین تنها بیست و چهار ساعت بدون اینکه شکی به دل راه بدهند باهم خوشبخت باشند و تا پایان روز همچنان مطمئن باشند که یگدیگر را دوست می دارند اجازه زندگی مجدد به آنها داده می شود. در ابتدا این بازگشت آسان و شیرین به نظر میرسید اما با شروع شدن این 24 ساعت مشکلات و سختی ها آغاز میشود.

قسمت های زیبایی از کتاب

یک روز آدم امیدوار می شود . فردای آن روز دیگر امیدی نیست . دیوانه کننده است .

بهترین دلیل عشق من نسبت به تو این است که از رفتن تو مانع نمی شوم.

ما بازی زنده ها را تماشا می کنیم و ورق های هر چهار دست را می خوانیم. خیلی تفریح دارد. مخصوصا این فکر برای ما لذت دارد که خیال می کنیم اگر ورق ها دست ما بود خیلی بهتر از آن ها بازی می کردیم.

یادتان هست به شما گفتم حاضرم روحم را بدهم و یک بار دیگر زنده شوم تا با شما برقصم؟ - من هم حاضر بودم روحم را بدهم و در مقابل بتوانم واقعا شما را در آغوش بگیرم و نفس شما را احساس نمایم.

یکدیگر ,زندگی ,زنده ,باشند ,گذشت ,مردی ,توطئه گرانه ,ملاقات میکنند ,درباره زندگی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چرا و چگونه - اطلاعات عمومی و سرگرمی ❤خاطرات من و سعیدم❤ فروشگاه اینترنتی دلنوشته مهدکودک دو زبانه ی وروجک ها ????Mʏ ᴡᴏʀʟᴅ???? هیئت جودو ودفاع شخصی شهرستان صحنه قانون تایم دانلود فیلم ایرانی