سیاه برازنده توست
رمان سیاه برازنده توست اثر احلام مستغانمی، اولین زن نویسنده ی عرب است که تمام آثارش به زبان های مختلف ترجمه شده و تا امروز بیش از یک میلیون نسخه از آنها در سراسر جهان رفته است. داستان رمان سیاه برازنده ی توست درباره دختری به نام هاله، خواننده ی عرب زبانی است که پدر و برادرش به دست تروریست ها کشته شده اند. وی در کشورهای مختلف کنسرت اعتراضی برگزار میکند و هنگامی که به روی صحنه میرود از تروریستها و مان صحبت میکند و با کلمات نافذ و صادقانه، به نقش مقاومت مردم عرب، در برابر تروریسم و حکام زورگو اشاره میکند. هاله تلاش میکند تا از ظلم و ستم زورگویانی سخن بگوید که تنها منافع خودشان برایشان اهمیت دارد؛ او در این راه با عشق زندگیش آشنا میشود و اتفاقات غیر منتظره ای برایش رخ میدهد.
رمان سیاه برازنده توست در عین حال که رمانی عاشقانه است، به اتفاقات الجزایر و پیامدهای استعمار، انقلاب و تروریسم هم نگاهی دارد. متن این رمان به صورت شاعرانه بیان شده و هماهنگی زیادی با موضوع رمان دارد که بر جذابیت آن افزوده است. یکی دیگر از نکات مثبت این کتاب شخصیت قوی هاله و مردیست که او عاشقش شده است. فضای داستان برای مخاطبان فارسی زبان آشنایی خاصی دارد و میتوان ارتباط خوبی با آن برقرار کرد.
درباره نویسنده
احلام مستغانمی که در ایران با رمان «خاطرات تن» شناخته شد اولین زن نویسنده ی عرب زبان است. احلام در سال 1953 در قسطنطنیه به دنیا آمد. در آغاز دهه ی 1960 و پایان 1970 او نخستین زنی بود که نوشتهها و چکامههای عربی اش از رادیوی ملی پخش میشد. وی در سال 1973 در رشته ادبیات عرب از دانشگاه جامعة الجزائر فارغ التحصیل شد. در همان سال نخستین مجموعه ی شعری اش با نام علی مرفأ الأیام منتشر شد. از دیگر آثار او میتوان به «فوضیالحواس» (بلوای احساسات، 1997)، «عابر سریر» (رهگذر یک تخت، 2003)، «نیسان دات کام (فراموشی داتکام، ؛ 2009) اشاره کرد.
خلاصه رمان
داستان درباره زندگی دختری به نام هاله، خواننده ی عرب زبان و مردی به نام طلال، یک تاجر ثروتمند لبنانیالاصل است. طلال برای نخستین بار هاله را در یک برنامه تلویزیونی در حالی میبیند که او دلیل همیشه سیاه پوشیدنش را توضیح میدهد. طلال با دیدن او دل سپرده ی هاله میشود و تصمیم میگیرد او را ببیند. طلال در هر مراسمی که هاله حضور دارد برایش یک دسته گل خاص میفرستد. دسته گلی که نمونه اش وجود نداشته باشد؛ به همراه یک متن خاص. طلال نام خود را بر روی این دسته گل و متن ها نمینویسد. پس از مدتی هاله تصمیمی میگیرد طلال را ملاقات کند. رابطه میان این دو نفر شبیه برخورد دو جریان کاملا متفاوت است؛ چرا که طلال سالهای بسیاری از عمرش را در بزریل سپری کرده است و هاله با سختیهای زیادی در زندگی روبهرو شده است و عزیزان بسیاری را از دست داده است.
جملاتی از کتاب
از زنی که خاطره ندارد، فقیرتر وجود ندارد.
ثروتمندان در کارشان تعجیل دارند. آنها صبر و حوصله ندارند. برایشان مهم است چیزی را که میخواهند فوری به دست بیاورند. انتظار کشیدن را اهانت میدانند. آنها جنون عظمت دارند.
ما همطراز کسانی هستیم که خودمان را با آنها قیاس میکنیم. اگر میخواهی آدم بزرگی باشی، خودت را فقط با آدمهای بزرگ قیاس کن!
هاله ,طلال ,سیاه ,رمان ,برازنده ,زبان ,سیاه برازنده ,هاله، خواننده ,برازنده توست ,رمان سیاه منبع
درباره این سایت