احتمال عشق در نگاه اول

رمان عاشقانه «احتمال عشق در نگاه اول» نوشته ی جنیفر اى اسمیت است. همنطور که از نامش پیداست، موضوع اصلی رمان عشق و دنیای بی پایان آن است. یکی از نکات جالب در رابطه با این اثر، مقدمه ای است که نویسنده در جایی از آن سخنی با مخاطبان ایرانی میگوید:

«خوانندگان عزیز؛ نمی‌توانم شدت هیجانم را از اینکه قرار است این کتاب – که در قلبم جا دارد – در ایران به چاپ برسد، بیان کنم. »

از عشق، سرنوشت و امید در این کتاب سخن گفته شده است. نویسنده عقیده دارد نتیجه هر عمل، هرچقدر هم کوچک قدرت این را دارد که سرنوشتتان را تغییر دهد؛ همانطور که بابت تاخیر چهار دقیقه ای، شخصیت اصلی داستان از پرواز جا میماند و همین موضوع باعث میشود اتفاقات جالبی برایش رخ دهد. داستان کتاب خطی و قابل پیش بینی است و به تمام کسانی که به رمان های عاشقانه علاقه دارند پیشنهاد میشود.

خلاصه رمان

داستان درباره زندگی دختر نوجوانی به نام هَدلی است که به زودی اتفاقی برایش رخ خواهد داد؛ اتفاقی که زندگیش را تغییر میدهد. پدر و مادرش سالهاست از هم جدا شده اند و هَدلی اکنون به مراسم ازدواج دوم پدرش در لندن دعوت میشود. او خبر ندارد که عشق به زودی خودش را نیز مبتلا خواهد کرد. داستان با بغض و کینه و نفرت آغاز مى شود ولی سرانجامى متفاوت رقم مى زند.

با اتفاقات ناگهانی که در زندگی خانوادگی هَدلی رخ داده است، نگاهش به عشق و احساسات عوض شده و سرشار از نفرت است. چند سال پیش پدرش که استاد ادبیات بود، براى تدریس به آکسفورد فراخوانده شد و همین اتفاق سبب شد تا خانواده ى آنها از هم بپاشد. حال که هَدلی به مراسم عروسی پدرش دعوت شده، به قدری از این اتفاق ناراحت است که حتی فکر کردن به آن نیز پریشان خاطرش میکند. اما خبر ندارد که چیزی نمانده تا خودش گرفتار عشق شود.

هَدلی هنگام پرواز به سوی لندن با پسری به نام اولیور آشنا میشود. هدلى که حضور آرامش بخشِ اولیور را مایه ى تسلاى خود مى بیند، سفر هوایى و ترس از فضاهاى بسته و نگرانى از مراسم ازدواج پدرش را براى چند ساعت به فراموشى مى سپارد. اما آنها از هم جدا میشوند و هیچ راه ارتباطی ای بینشان وجود ندارد. هَدلی نمیتواند لحظه ای از فکر اولیور خارج شود و این همان عشق است. آرامشی چند ساعته که در کنار اولیور داشت خیلی زود از بین رفت و درد جدایی جایش را گرفت. بعد از این هَدلی سعی میکند پدرش را قضاوت نکند و با تصمیماتش کنار بیاید.

جملاتی زیبا از کتاب

کدام یک بهتر است: اینکه مدتى یک چیز خوب داشته باشى و بعد از دستش بدهى یا اینکه هرگز چیز خوبى نداشته باشى؟

این همان ویژگى خاص پرواز است؛ ممکن است ساعت ها با یک نفر در حالى که حتى اسمش را هم نمى دانى، حرف بزنى و عمیق ترین رازهایت را با او در میان بگذارى و بعد دیگر هیچ وقت او را نبینى.

همیشه بین سوختگى و سوزش، بین درد و فهمِ درد فاصله اى هست.

هَدلی ,پدرش ,میشود ,اولیور ,ندارد ,اینکه ,مراسم ازدواج منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آکادمی نقد الحاد (سایت رسمی کینگ بند (اتحاد عیسی شاه سایت من modarabar2.rozblog.com آسمان شيعه شما چت|چت شما|چت روم شما چت بهکار نما