تصرف عدوانی
رمان عاشقانه ی تصرف عدوانی اثر لنا آندرشون است. این کتاب ششمین رمان این نویسنده ی سوئدی و پر ترین اثرش بوده است. تصرف عدوانی برای نخستین بار در سال 2013 منتشر شد در همان سال توانست برنده بهترین رمان سال سوئد شود. این کتاب جایزه ادبی رومههای سوئدی را نیز برد. از دیگر آثار این نویسنده نیز میتوان به «بازی نهایی» و «بدون مسئولیت شخصی» اشاره کرد. نویسنده در کتاب تصرف عدوانی، از عشقی مخرب سخن گفته است که میتواند روحیه و اعتماد به نفس یک زن را مخدوش کند و با گرفتار کردن او در امیدی واهی زندگیش را به ورطه نابودی بکشاند. عشق انسان را کور میکند و عاشق به راحتی میتواند خودش را فریب دهد؛ بیشک «تصرف عدوانی» این موضوع را به خوبی بیان میکند. نویسنده در رمان تصرف عدوانی تنها یک داستان عاشقانه را روایت نمیکند بلکه میکوشد تا از خلال نوشتهاش جریانهای روشنفکری معاصر را نیز به خواننده ارائه کند. زن و مرد داستان هرکدام دنیای متفاوتی را دارند. «استر» زنی رومه نگار و مقاله نویس است و «راسک» مردی مستند ساز است. آنها دیدگاه های فکری مستقلی دارند که با اطرافیانشان تفاوت دارد. همچنین موضوعاتی چون ت، اقتصاد، فلسفه، تروریسم، انقلاب به زیبایی در کتاب بیان شده است.
از دیگر موضوعاتی که در کتاب بیان شده، نقش و اهمیت زبان، پیچیدگی های ذهن انسان و واقعیت است؛ درواقع روانشناسی زبان به زیبایی در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. آندرشون میگوید:«کلمهها و جملهها لزوماً نقش ساختار را دارند و تفسیر واقعیت هستند، نه آینه آن! اگر رابطه بین زبان و واقعیت عینی میشد هیچ کدام از مفاهیم شوخی، پوچی، دروغ و حتی عقاید مختلف حول یک محور و در نتیجه ادبیات شکل نمیگرفت. این چالش زبانشناسی و روانشناسی انسان را وامیدارد به این موضوع فکر کند که این شکاف عمیق بین واقعیت و زبان چه بر سر نظر و عقیده ما درباره واقعیت میآورد.»
خلاصه رمان
داستان درباره ی زنی سی و یک ساله به نام «استر نیلسون»، شاعر و مقالهنویس است. استر زمانی که به مراسم سخنرانی درباره ی «هوگو راسک»، هنرمند شناختهشده دعوت میشود، با «راسک» آشنا میشود. راسک مردی هنرمند بود. ادامه ارتباطات و صحبت ها میان راسک و استر باعث میشود استر احساس کند عاشق راسک شده است و در نتیجه تصمیم میگیرد گذشته را رها کند و تصمیم مهمی بگیرد. راسک اما توانایی دل سپردن ندارد. او استر را ترک نمیکند و حتی از او نمیخواهد که از زندگیش بیرون برود؛ بلکه تنها از رویارویی با او فرار میکند. استر این موضوع را به اشتباه برداشت میکند. او تصور میکند بارقه های امید در رابطه ی آنها وجود دارد و ارتباطشان ارزش صبر کردن را دارد. هربار استر تصمیم میگیرد راسک را ترک کند، با کوچکترین اشاره ای پشیمان میشود.
در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفتهشده، تنش احساس راحتی میکند. برعکس، وقتی عشق بیپاسخ میماند، تن احساس میکند وزنش سه برابر شده است. عشق نو پا روی لبه باریکی میرقصد. ممکن است آدم دوباره وزن واقعیاش را احساس نکند، که این خود میتواند در آدمهای مضطرب، باتجربه و آیندهنگر، یا در آنهایی که مثل استر اینقدر امیدوار و خوشباور نیستند، میزانی از تردید پدید آورد.»
کتاب ,استر ,تصرف ,واقعیت ,راسک ,نویسنده ,تصرف عدوانی ,تصمیم میگیرد ,کتاب بیان منبع
درباره این سایت